جدول جو
جدول جو

معنی ناله پرورد - جستجوی لغت در جدول جو

ناله پرورد
(کَ)
به ناله پرورده شده. مجازاً، پرناله. ناله گر. باناله. خوشنوا:
نئی ناله پرورد از آن چاه ژرف.
نظامی
لغت نامه دهخدا
ناله پرورد
بناله پرورده شده، پرناله، خوشنواخوش نغمه: نیی ناله پرورد ازان چاه ژرف. (نظامی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خانه پرورد
تصویر خانه پرورد
خانه پرور مثلاً گفتمش مگذر زمانی گفت، برای مثال معذورم بدار / خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب (حافظ - ۴۶)
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ پَرْ وَ)
خانه پرور. (ناظم الاطباء). آنکه در خانه پرورش یافته باشدو سرد و گرم روزگار نچشیده. (آنندراج) :
گفتمش بگذر زمانی گفت معذورم بدار
خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب.
حافظ.
، بره و گوسالۀ دست پرورده. (ناظم الاطباء). چون: آهوی خانه پرورد
لغت نامه دهخدا
(شَ دَ / دِ)
کنایه از کسی که بناز و نعمت پرورش یافته باشد و بخورد و خفت وراحت عادت کند و از زحمت بگریزد. (آنندراج). آنکه یا آنچه در سایه پرورش یافته. رنج نادیده:
سایه از آن سایه پروردند خلق از عدل تو
آفتابی وز تو عالم را ضیاء نور ناب.
سوزنی.
من میوۀ خام سایه پرورد نیم
جز چشمۀ خورشید جهانگرد نیم.
خاقانی.
سایه پرورد شد دل تو چو گل
غم پروردۀ چگل چه خوری.
خاقانی.
سایه پرورد غمت در آفتاب رستخیز
فرش استبرق بزیر سایبان انداخته.
عرفی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نان پرورده. نعمت خواره. مورد انفاق و اطعام.
- نان پرورد کسی بودن، به نان و نمک او پرورده و بزرگ شدن:
چو نان پرورد این بازار باشد
حق نان و نمک بسیار باشد.
نزاری قهستانی
لغت نامه دهخدا
آنکه یا آنچه در سایه پرورش یافته، میوه ای که آنرا در سایه خشک کرده باشند، شخص آسوده راحت طلب، مفت خور
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که در نعمت و رفاه پرورش یافته، کسی که او را بناز و نعمت بار آورده باشند و تحمل سختی و مشقات ندارد: ناز پرورد تنعم نبرد راه بدوست عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد، (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
نان پرورده. یانان پروردکسی بودن، به نان ونمک اوتربیت شدن ونشوونمایافتن: چونان پرورداین بازارباشد حق نان ونمک بسیارباشد. (نزاری قهستانی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
سایه پرورده، راحت طلب، تن آسا، سایه نشین، آسوده، مفت خور
فرهنگ واژه مترادف متضاد